تهران - تجمع معلمان جلو مجلس ارتجاع
پس از اعتراض گسترده، سراسری و موفقیتآمیز معلمان و پس از خیزش مردم مهاباد و سایر شهرهای کردستان و آذربایجان غربی، اعتراضات اجتماعی اقشار مردم علیه ستم و چپاول حکومت آخوندی گسترش پیدا کرده است.
افزایش سرسامآور اعدامها و سرکوب توسط رژیم نیز نه تنها مانع رشد حرکات اعتراضی نشده است، بلکه بهطور روزمره اقشار بیشتری از مردم به فعالیتهای اعتراضی علیه آخوندهای حاکم میپیوندند، و روزی نیست که گروههایی از مردم با تجمع و اعتراض خود سردمداران و مأموران سرکوب رژیم را آسوده بگذارند.
گسترش اعتراضات اجتماعی نمودی از همبستگی مردمی و پیوستگی اقشار گوناگون با یکدیگر است. از اینرو است که پس از خیزش شهرهای کردستان، شاهد حرکت جمعی از زنان و مدافعان حقوق زنان در اصفهان از جمله با حضور دو تن از قربانیان جریان اسیدپاشی در همین شهر در اعتراض به مرگ دلخراش فریناز خسروانی هستیم.
در سنندج جمعی از زنان با راهپیمایی حمایت خود را از خیزش مردم مهاباد ابراز کردند و ایستادگی فریناز خسروانی در مقابل تعدی مأمور اطلاعات رژیم آخوندی و خیزش مردم مهاباد را ستودند.
در شهرهای سقز و مریوان نیز درگیریهایی میان جوانان و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رخ داده است و فضای اجتماعی در سایر شهرهای کردنشین ملتهب است. روز دوشنبه 21اردیبهشت در شهرهای مهاباد و بوکان بین مردم و جوانان با نیروهای امنیتی رژیم درگیری رخ داد.
تجمعات اعتراضی اقشار مختلف مردم تنها منحصر به حمایت از خیزش مردم مهاباد و محکومیت قتل زن هموطن کرد نیست، بازنشستگان تهران در مقابل سازمان تأمین اجتماعی رژیم تجمع کرده و به بیعملی مقامات دستاندرکار در رابطه با وضعیت آشفته زندگی بازنشستگان و عدم افزایش حقوق و عدم پرداخت مطالبات اعتراض کردند.
دامداران از چند شهر کشور در مقابل دفتر آخوند حسن روحانی اجتماع کرده و علیه سیاست غارت و چپاول رژیم در زمینه واردات بیرویه گوشت فاسد از هند و خانه خراب شدن این قشر زحمتکش از هموطنان اعتراض نمودند.
همچنین چندین تجمع کارگری و دانشجویی در تهران و شهرستانهای دیگر ظرف روزهای اخیر انجام گرفته است که از جمله آنها، اعتصاب کارگران معدن زغالسنگ نگین طبس است، تجمع کارگران کارخانه نامی نو در اراک، اعتراض کارگران کارخانه مارال درب اردبیل، تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد جنوب، تجمع اعتراضی جمعی از تعاونی مسکن مجمتع قضات مقابل مجلس رژیم، اعتصابغذای دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر و... میباشد.
خیزش در شهرهای کردستان و اعتراض و اعتصاب اقشار مختلف مردم درجای جای کشور، پاسخی به سیاست سرکوب و چپاول رژیم آخوندی است. رژیمی که با افزایش اعدامهای مستمر و روزانه تلاش دارد صدای مردم را در گلو خفه کند، اما این جنایتها نه تنها رژیم آخوندی را به نتیجه مطلوبش در زمینه وادار کردن مردم به سکوت نرسانده است، بلکه خشم مردم را بیش از پیش گستردهتر کرده است، تا جایی که ابهت سرکوب نیروهای نظامی و انتظامی رژیم در نزد مردم به میزان زیادی فروریخته است. اینکه نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم و گشتهای سرکوبگر آن بهطور روزمره در معرض گوشمالی مردم و بهویژه جوانان قرار میگیرند ریشه در همین علت دارد.
بعبارت دیگر، گسترش اعتراضات اجتماعی، نشانه بنبست رژیم در سرکوب و فروریختن هیمنه پوشالی نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم در نزد همه اقشار مردم در سراسر کشور است.
اعتراضات فزاینده مردم است که تضادهای درونی رژیم را نیز تا بالاترین سطح مقامات رژیم از جمله تضاد بین رفسنجانی - روحانی با ولیفقیه ارتجاع و آخوندهای باند او را بر سر نحوه سرکوب افزایش داده است و نزاعهای حوزوی در میان سران رژیم و آخوندهای حوزه را دامن زده است.
واقعیت این است که رشد اعتراضات و خیزشهای اجتماعی اقشار مختلف مردم، فضا را برای سران رژیم آخوندی و بهخصوص ولیفقیه ارتجاع آنچنان تنگ کرده است که خامنهای ناگزیر است در مدتهای کوتاهی پیدرپی به صحنه بیاید و در مورد امنیت نظام به سران و نیروهای سرکوب هشدار بدهد. زیرا بحرانهای اجتماعی در پایین برای مردم از حد طاقت گذشته است و خروش و خشم مردم است که برای رژیم به یک مقوله امنیتی جدی تبدیل شده است، و میرود تا موجودیت نظام را هدف قرار دهد.
به این خاطر است که کوچکترین تحرک رژیم در زمینه سرکوب تبدیل به یک بحران امنیتی میشود. طبعاً در نبرد بین خیزشهای اجتماعی اقشار مختلف با نیروی سرکوب رژیم، نهایتاً این مردم هستند که پیروز میدان نبرد خواهند بود و نظام آخوندی و سران آن هستند که باید شرشان را از سر مردم کم کنند.
افزایش سرسامآور اعدامها و سرکوب توسط رژیم نیز نه تنها مانع رشد حرکات اعتراضی نشده است، بلکه بهطور روزمره اقشار بیشتری از مردم به فعالیتهای اعتراضی علیه آخوندهای حاکم میپیوندند، و روزی نیست که گروههایی از مردم با تجمع و اعتراض خود سردمداران و مأموران سرکوب رژیم را آسوده بگذارند.
گسترش اعتراضات اجتماعی نمودی از همبستگی مردمی و پیوستگی اقشار گوناگون با یکدیگر است. از اینرو است که پس از خیزش شهرهای کردستان، شاهد حرکت جمعی از زنان و مدافعان حقوق زنان در اصفهان از جمله با حضور دو تن از قربانیان جریان اسیدپاشی در همین شهر در اعتراض به مرگ دلخراش فریناز خسروانی هستیم.
در سنندج جمعی از زنان با راهپیمایی حمایت خود را از خیزش مردم مهاباد ابراز کردند و ایستادگی فریناز خسروانی در مقابل تعدی مأمور اطلاعات رژیم آخوندی و خیزش مردم مهاباد را ستودند.
در شهرهای سقز و مریوان نیز درگیریهایی میان جوانان و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رخ داده است و فضای اجتماعی در سایر شهرهای کردنشین ملتهب است. روز دوشنبه 21اردیبهشت در شهرهای مهاباد و بوکان بین مردم و جوانان با نیروهای امنیتی رژیم درگیری رخ داد.
تجمعات اعتراضی اقشار مختلف مردم تنها منحصر به حمایت از خیزش مردم مهاباد و محکومیت قتل زن هموطن کرد نیست، بازنشستگان تهران در مقابل سازمان تأمین اجتماعی رژیم تجمع کرده و به بیعملی مقامات دستاندرکار در رابطه با وضعیت آشفته زندگی بازنشستگان و عدم افزایش حقوق و عدم پرداخت مطالبات اعتراض کردند.
دامداران از چند شهر کشور در مقابل دفتر آخوند حسن روحانی اجتماع کرده و علیه سیاست غارت و چپاول رژیم در زمینه واردات بیرویه گوشت فاسد از هند و خانه خراب شدن این قشر زحمتکش از هموطنان اعتراض نمودند.
همچنین چندین تجمع کارگری و دانشجویی در تهران و شهرستانهای دیگر ظرف روزهای اخیر انجام گرفته است که از جمله آنها، اعتصاب کارگران معدن زغالسنگ نگین طبس است، تجمع کارگران کارخانه نامی نو در اراک، اعتراض کارگران کارخانه مارال درب اردبیل، تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد جنوب، تجمع اعتراضی جمعی از تعاونی مسکن مجمتع قضات مقابل مجلس رژیم، اعتصابغذای دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر و... میباشد.
خیزش در شهرهای کردستان و اعتراض و اعتصاب اقشار مختلف مردم درجای جای کشور، پاسخی به سیاست سرکوب و چپاول رژیم آخوندی است. رژیمی که با افزایش اعدامهای مستمر و روزانه تلاش دارد صدای مردم را در گلو خفه کند، اما این جنایتها نه تنها رژیم آخوندی را به نتیجه مطلوبش در زمینه وادار کردن مردم به سکوت نرسانده است، بلکه خشم مردم را بیش از پیش گستردهتر کرده است، تا جایی که ابهت سرکوب نیروهای نظامی و انتظامی رژیم در نزد مردم به میزان زیادی فروریخته است. اینکه نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم و گشتهای سرکوبگر آن بهطور روزمره در معرض گوشمالی مردم و بهویژه جوانان قرار میگیرند ریشه در همین علت دارد.
بعبارت دیگر، گسترش اعتراضات اجتماعی، نشانه بنبست رژیم در سرکوب و فروریختن هیمنه پوشالی نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم در نزد همه اقشار مردم در سراسر کشور است.
اعتراضات فزاینده مردم است که تضادهای درونی رژیم را نیز تا بالاترین سطح مقامات رژیم از جمله تضاد بین رفسنجانی - روحانی با ولیفقیه ارتجاع و آخوندهای باند او را بر سر نحوه سرکوب افزایش داده است و نزاعهای حوزوی در میان سران رژیم و آخوندهای حوزه را دامن زده است.
واقعیت این است که رشد اعتراضات و خیزشهای اجتماعی اقشار مختلف مردم، فضا را برای سران رژیم آخوندی و بهخصوص ولیفقیه ارتجاع آنچنان تنگ کرده است که خامنهای ناگزیر است در مدتهای کوتاهی پیدرپی به صحنه بیاید و در مورد امنیت نظام به سران و نیروهای سرکوب هشدار بدهد. زیرا بحرانهای اجتماعی در پایین برای مردم از حد طاقت گذشته است و خروش و خشم مردم است که برای رژیم به یک مقوله امنیتی جدی تبدیل شده است، و میرود تا موجودیت نظام را هدف قرار دهد.
به این خاطر است که کوچکترین تحرک رژیم در زمینه سرکوب تبدیل به یک بحران امنیتی میشود. طبعاً در نبرد بین خیزشهای اجتماعی اقشار مختلف با نیروی سرکوب رژیم، نهایتاً این مردم هستند که پیروز میدان نبرد خواهند بود و نظام آخوندی و سران آن هستند که باید شرشان را از سر مردم کم کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر